عکسها در بهار ۱۴۰۱ دارابکلا ، عکاس: جناب یک دوست
همه به ملاقات هم رفتهاند
ابرها هم عاشق زمیناند
سازهها به سبزهها آیا آشتیاند
اینا پیاز و سیر و هلو و حسابی سیرهلواند
صحرا هم سامونها دیوار شدهاند
چه عجب مردم اینجه جمبوله نشدهاند
از گردکل انارقلت و اوسا دیدنیاند
سبزهزارها و تپهها به هم پشت دادهاند
اینجا نماها به اوجاند
اینا دس لتکا و هلی زلکااند
گندم و جو یا خصیلاند
دارکلا و اوسا و مرسم همش باهماند
اوسا و اوسایی چنده در خُلق و خوی قشنگاند
قارتخل و ببِرخاسهاند
هر سه یک جعفرند
جعفر رجبی. سرده جادهی اوسا و مرسم. بهار ۱۴۰۱ دارابکلا ، عکاس: جناب یک دوست
هییییییییژووووووو : این هم جعفر و سنگاند
گل و شکوفهاند
آقا امیر طاها طالبی دارابی:آتّی! پلا ببتی؟! صحنه و طاها چه قشنگاند
تلاقی تفریح و تدیُّناند
امامزاده جعفر / روستای دارابکلا. عکاس: حمیدرضا طالبی دارابی بهار ۱۴۰۱ ، اربابیصحرا
سردرگاه امامزاده جعفر / روستای دارابکلا. عکاس: حمیدرضا طالبی دارابی
اِزّارچلّه را ببری خانه همه تش میگیرند
گل و بوته باهم گالبوتهاند
آدم و دار اینجا به گرد هماند
آفتاب و سایهاش درهمتندیدهاند
راه و استخر و رویش باهماند
تماشاخانه اینجهاند
حمیدرضا و آقا سیدمحمدآقا به درهدله همیشه وابسته@اند
رف بن ما و آب اینجا به دروبین حمیدرضا دلبستهاند
سنگ و آب و جریان زندگی با هماند
تشکر دارم از حمیدرضا که ذوق و دل دارند
خلوتی و زیبایی کِشندهاند
زیر تپهی اناقلت که حمید طالبی و او با هماند
هر چه ویشته به اوسا و مرسم زوم شویم قشنگترند
اینم زمین باغ اار و به انارقلت ما که به خاطرهها آمیختهاند
جنگل و راه دو قلوی متضاد هماند
گل و شگفتی رفیق هماند
عطر و قشنگی لباس هماند
قشنگی به خنکی حسرتافکناند
واش و خال روی ردخت بر و بو دارند